اینجا میخوام که از تجربهٔ خودم در مطالعه و آزمون آیلتس براتون بگم. اول خلاصه بگم که نمرات نهایی و آزمونهای آزمایشیم چند بودند:
بخش صفرم: مقدمه
اول از پیشینه زبان خوندنم بگم، از دورهٔ راهنمایی تا آخر کارشناسی به صورت تیکهتیکه، یعنی مثلا یک سال آره دو سال نه، کلاس زبان رفتم. نستبا پیشزمینهٔ بدی نداشتم و امکانات مناسبی در دسترسم بوده. مثلا همیشه در دلم از معلمی که از سال دوم راهنمایی ما رو مجبور به استفاده از دیکشنری انگلیسی به انگلیسی و خوندن تلفظها با Phonetic Alphabet میکرد ممنونم. هرچند با وجود اینها نتیجه کسب شده میتونست بهتر از این باشه.
الگوی مطالعه و برنامه روزانه دقیقی نداشتم. بخشی از ماههای منتهی به آزمون در حال گذروندن سربازی بودم و بخشی هم شاغل بودم و به همین دلیل نمیتونستم با برنامه روزانه دقیق و منظم مطالعه کنم. شاید در خوشبینانهترین حالت، به طور متوسط روزانه ۱.۵ تا ۲ ساعت در ششماهه منتهی به آزمون مطالعه داشتم. یکی دو هفتهٔ منتهی به آزمون هم نهایتا روزی ۴ تا ۵ ساعت مطالعه داشتم. مطالعه جدی قضیه رو از فروردین شروع کردم و برای اواخر خرداد یک آزمون آزمایشی ثبت نام کردم که ارزیابی از اینکه چه نقاط ضعفی دارم داشته باشم و بر اون اساس برنامه رو ادامه بدم که در قسمتهای بعد راجع به آزمونهای آزمایشی هم صحبت میکنم.
اما بنا به رسم پسندیدهٔ share کردن تجربه و همونطور که من از تجربیات بقیه استفاده کردم، تصمیم گرفتم که بنویسم که چه شده و چه کردم. پس با این مقدمه شروع میکنم که برای دونستن یک زبان نیاز به داشتن دو مادهٔ اولیهٔ لغت و گرامر هست. این دو ماده اولیه، ما رو به مهارتهای چهارگانه اون زبان میرسونن. پس ماجرای سفر خودم رو در قالب این دو بخش مطرح میکنم و آخر سر هم به سراغ سنتر آزمون اصلی و ماک (آزمون آزمایشی) و مسائل جانبی میرم.
بخش اول: ملزومات (Lexical Resources و Grammar)
اهمیت یادگیری لغت
واقعا هیچ معجزهای وجود نداره! اگه لغت بلد نباشیم هیچ راه و حقهای برای ارتقا مهارتها وجود نداره تا زمانی که لغت به اندازه کافی بلد نباشیم. این مفهوم درخشان و کارساز رو سالها پیش توی کتاب «راهنمای تافل نوشتهٔ دکتر ابراهیم نظریتیموری» خوندم که در بخش Listening تاکید داشتن که باید کلی لغت بلد بود که بشه نمره خوبی کسب کرد، و خوب کاملا درسته! باید لغت بلد بود. خیلی هم زیاد. بله قطعا میشه لغتهایی رو که متوجه نمیشیم حدس زد، ولی حدس زدن یک نمرهٔ حدسی به ارمغان میاره و چه بهتر که لغتی که بکار رفته رو بلد بود. حتما تجربه خوندن متنها و تماشای فیلمها رو داشتید. اگه لغتی رو بلد نبودید حتما حدس زدید و شاید درست هم بوده اما حدس کجا و اطمینان کجا!
علاوه بر Listening که دکتر نظریتیموری اشاره کردن، در جاهای مختلف راجع به reading آزمون IELTS دیدم که خیلیها عمیقا معتقدن: reading is a vocabulary test. هرچی بیشتر لغت بلد باشیم تجربه بهتری از reading به دنبال میاد. پس یادتون نره که ریدینگ، آزمون دایرهٔ واژگان شماست یا بهتر بگم:
Reading is a vocabulary test.
در بخش writing و speaking هم لازم به گفتن نیست که حتما Band Descriptor رو نگاه کنید و ببینید که برای هردو مهارت یک ستون به lexical resources تخصیص داده شده. مثلا یکی از فاکتورهای مهم writing توانمندی در بکاربردن لغتهای مختلف در کاربرد مناسب و یا واژههای مرتبط با موضوع ( topic-based vocabulary ) و اون هم صرفا واژگان رسمی و formal و البته compound adjective و کالوکیشنهای مناسبه. توی speaking هم یک فاکتور مهم استفاده از idiomatic expression یا اصطلاحات محاورهایه.
توی پرانتز: کالوکیشن دیگه چیه؟
کالوکیشن یا collocation به زبون خودمونی یعنی چه ترکیبی از لغتها کنار هم معنی میدن. مثلا fast car یعنی چی؟ خوب یعنی ماشینی که سریع حرکت میکنه مثل فِراری. حالا من میام و برای تنوع دادن به لغتهایی که بکار میبرم مینویسم quick car. خوب quick یعنی سریع و car هم یعنی ماشین دیگه! منطقیه!! ولی نه! اشتباهه. اصطلاحا میگن که quick و car با هم collocate نمیشن. یعنی برای یک انگلیسیزبان این عبارت معنی نمیده و صرفا ترجمه کلمه به کلمه از فارسیه و بدرد هم نمیخوره.
خُب چطور لغت بخونیم یا بهتر بگم من چطور خوندم!؟
حتما شنیدید که میگن لغت رو نباید حفظ کرد و باید توی جمله یادگرفت. خوب این حرف درستیه اما[1] خیلی شدنی نیست. معمولا یادگیری در جمله زمانبره. مثلا یک کتاب یا مقاله میخونیم و یک لغتی رو چند بار می بینیم. با این روش نهایتا در دراز مدت تعداد لغات کمی رو در هر روز میشه یادگرفت و البته کسی که میخواد لغت برای یک آزمون یادبگیره معمولا وقت زیادی نداره، پس باید از روشهای آمپولی کمک گرفت. تاکید میکنم که این صرفا یک کمک گرفتنه یا بهتر بگم پیشنهادم صرفا یک additional source برای سرعت بخشیدنه و نباید از متن خوندن و نوشتن و شنیدن و … غافل شد که اینطوری کار ناقص میشه. پیش پیشنهاد میکنم لغت رو به تنهایی یادبگیرید و نگران نباشید، اما با متن خوندن و جمله یادگیری رو کامل کنید. بیشتر توضیح میدم.
وقتی من روزی چند بار یک لغت رو با هر معنی که دوست دارم (فارسی یا انگلیسی) مرور میکنم، این لغت به صورت passive توی ذهن من ذخیره میشه. یعنی اگه بخوام صحبت کنم احتمالا اصلا به ذهنم نمیرسه. حالا کافیه یک یا دوبار توی محتوا مثل متن یا فیلم یا … به اون لغت بر بخورم. میگم عههه خودشه که تو فلان کتاب لغت خوندم!! پس شاید در نگاه اول با لغتی که اینطوری یادگرفته شده نمیشه writing نوشت، اما حداقل میشه مفهوم جملات توی reading و یا listening رو تشخیص داد. چندبار هم که این اتفاق بیوفته از حالت passive به active تغییر میکنه و موقع نوشتن متن یا صحبت کردن به ذهن متبادر میشه.
خوب حالا چطور آمپولی لغت بخونیم؟
حتما اسم جعبه لایتنر رو شنیدید. باید با مقوا یا چوب یا هرچی یک جعبه با اندازههای خاص بسازید و بعد برای هر لغت فلشکارت بنویسید و … که کار سختیه و زمانبر. یادمون نره که هزاره سومه و عصر اینترنت. هرچند برای سالها از جعبه فیزیکی استفاده میکردم، اما دردسرهای فراموش کردن مطالعه روزمره و زمانبر بودن نوشتن فلشکارت جدید باعث میشد روزها بشه که مطالعه نکرده باشم. درعوض شیش ماه قبل از امتحانم با memrise.com آشنا شدم. یک سایته که هزاران course فلشکارت شده در زمینههای مختلف مثل خودن لغتهای زبونهای خارجی مختلف رو فراهم کرده. هم نرمافزار تحت وب داره و هم نرمافزارهای android و iOS. معمولا تمایلم به نسخه تحت وب اون بود اما اندوریدش بشدت برای مطالعه توی مترو مناسب بود. پس شدیدا سایت memrise.com رو پیشنهاد میکنم. توی مرورهایی که میاورد خیلی جاها میخواست که جواب رو تایپ کنم که اینطوری spellingم رو خیلی بهتر کرد. ضمنا، میتونید دوستانتون رو هم اونجا فالو کنید که مشاهده امتیازهایی که دوستان بدست میارن خیلی در افزایش تلاش روزمره مؤثره (میشه گفت نوعی از Gamification رو پیادهسازی کردن).
حالا از روی چی بخونم؟
شخصا کتابهای 504، Essential Words for TOEFL و یک کورس collocation به همراه کمتر از یک پنجم کتاب 1100 بارونز رو با ممرایز خوندم.
https://www.memrise.com/course/1342047/504-absolutely-essential-words-persian/
https://www.memrise.com/course/156968/essential-words-for-the-toefl-5/
https://www.memrise.com/course/63922/english-collocations-2/
https://www.memrise.com/course/563384/1100-words-you-need-to-know/
یادآوری میکنم که این ابزار صرفا یک روش کمکی تو خوندن زبانه. پس در کنارش حتما باید متن خوندن و مطالعه و تمرینهای جانبی درنظر گرفته بشه. مثلا میشه همراه با مطالعه کورس 504 یا 1100 یا … تو ممرایز، کتاب اون دوره رو که شامل کلی مثال و متن مرتبط با اون لغات میشه، از کتابفروشی تهیه و مطالعه کرد.
با واژههای جدیدی که تو فیلم و … میبینم چی کنم؟
شخصا نادیده میگرفتم. استراتژیم این بود: که یک کاغذ سفید رو در نظر بگیرید. یادگرفتن هر لغت مثل گذاشتن یک نقطه سیاه رو این کاغذه. هرچند اوایل پراکنده و غیر منسجمه، اما درصورت گذروندن courseهای کافی، نقاط روی کاغذ سفید زیاد میشن و کمکم کل صفحه رو دربر میگیرن. هرچند شاید خوندن هرچی که میبینیم خوب باشه، اما صددرصدی کار کردن لزوما کار خوبی نیست. قانون ۲۰ – ۸۰ که میگه ۲۰ درصد از کار ۸۰ درصد از نتیجه و ۸۰ درصد کار ۲۰ درصد باقی نتیجه رو ایجاد میکنه رو فراموش نکنید. گاهی ما در تلهای میوفتیم که مثل رانندهای که توی ترافیک کلی لایی میکشه و بوق میزنه و استرس به خودش و بقیه میده برای فقط کمتر از ۵ دقیقه زودتر رد کردن ترافیک، برای ایجاد اندکی بهبود در عملکرد، انرژی زیادی میسوزونیم. البته اگه هم درنهایت دوست داشتید که مجموعه لغتهایی که دوست دارید رو بخونید، میتونید با همین memrsie.com برای خودتون یک course بسازید و از این ابزار کمک بگیرید.
حرف آخر در مورد واژهها
خلاصه اینکه یادگیری واژگان/لغت/lexical/vocabulary یا هر اسمی که بهش میدید رو خیلی جدی بگیرید. فرایند زمانبریه و دیر جواب میده. پس تو هر سن و فاصلهٔ زمانی که نسبت به آزمون هستید لغت یاد بخونید و یادبگیرید که یادگرفتنش ضرر نداره.
ضمنا، از نرمافزار دسکتاپ دیکشنری Longman Advanced غافل نشید. هر لغتی که بر میخورید بهتره که توی اون هم نگاهش کنید. حالتهای مختلف و معانی گوناگونی که داره رو مرور کنید. همینطور از تلفظ که با IPA یا International Phonetic Alphabet نوشته شده و استرسهای کلمه غفلت نکنید که راجع به این در بخش speaking توضیح میدم.
اگر هم Longman Advanced در دسترس نبود، توی گوگل کلمهٔ define رو تایپ کنید و بعد لغت مورد نظر خودتون رو بنویسید و اینطوری حتما کاربرد دقیق اون لغت رو حین یادگیری، بررسی کنید و متوجه بشید.
و اما داستان گرامر
بعضیها تصور میکنن که گرامر اهمیت کمی داره و آسونه. اما واقعا بلد نبودن گرامر میتونه منجر به نفهمیدن مفهوم جملات reading یا غیر دقیق نوشتن و صحبت کردن و writing و speaking بشه. سعی کنید مثال زیر رو معنی کنید[۲]:
Do as you are told.
همونطور که میبینید علیرغم وجود لغتهای ساده، اما میتونه کسی رو که ساختار جملات مجهول رو ندونه، گیج کنه. مثلا فرد بجای اینکه بگه I’ve been interested in … بگه I’ve interested in … و بخش speaking رو خراب کنه. گرامر خیلی مهمه نه فقط برای آیلتس که کلا برای یادگیری زبان. ممکنه تعدادش از لغت کمتر باشه اما تسلط بهش سختتر و مهمتره. مثلا خیلیها در speaking در پاسخ به سؤالی که باید یک خاطره تعریف کنن، چند جمله اول رو به گذشته ساده میگن ولی یکدفعه سوار بر ماشین زمان میشن و بقیه جملات رو حال ساده بیان میکنن و اینطوری نمره speaking رو نابود میکنن.
بخش دوم: مهارتهای چهارگانه
خُب اینجا نوبت به مهارتها آزمون میرسه. به نظرم اولین قدم اینه که به این مهارتها به دید مفاد آزمون نگاه نکنیم و اونها رو، همونطور که واقعا هستن، به عنوان مهارتهای واقعی مورد نیاز برای استفاده از یک زبان بدونیم.
توی این بخش کتابی مهمتر از سری چهاردهتایی کتابهای Cambridge به ذهنم نمیرسه. حتما میدونید که هرکدوم از این کتابها شامل چهار نمونه تست میشن که به نظرم بهترین منبع برای مطالعهٔ این آزمون هستن. این کتابها در انتهای خودشون sampleهای خوبی هم برای writing دارن. من از این سری چهاردهتایی کتابهای ۱، ۲، ۳، ۴، ۱۳ و ۱۴ رو حل کردم. در کنارش اوایل کار که بود کتاب New Insight into IELTS رو هم مطالعه کردم که در اوایل کار برای اینکه درک کلی از اینکه آزمون چیه و چطوره و انواع سوالها چی هستن خیلی خوبه. الباقی منابع مطالعاتیم ویدیوهای مختلف توی یوتوب و مطالعه توی سایتها و سرچ برحسب نیاز بود که به ازای هر موضوع بیشتر توضیح میدم.
و البته حتما به تعداد کافی answer sheet پرینت کنید که برای سه مهارت اول بشدت لازمه. سعی هم کنید answer sheetهای جدید رو بخصوص برای writing استفاده کنید. اگه میخواید با مداد آزمون بدید، استفاده از مداد رو در نظر داشته باشید که در این مورد هم در بخش آخر بیشتر میگم.
مهارت شنیداری یا همون Listening
همونطور که تو بخش لغت، با ایدهبرداری از کتاب دکتر نظریتیموری، گفتم، معجزهای برای ارتقا Listening سراغ ندارم. باید لغت زیاد بلد بود و spelling هم یک معضل تو این راهه. حتما اسپل روزهای هفته مثل Wednesday یا ماههای سال مثل February رو مرور کنید. همینطور اسم کشورها و ملیتها مثل Japan و Japanese یا Portuguese. از این کلماتی که همه بلدن اما توی اسپلش به مشکل میخورن زیاد میارن. همینطور تمرین زیاد حل کنید. بخشهای listening و reading رو از اونجا که میشه توی خونه بارها حل و تصحیح و نمرهدهی کرد باید برای نمرههای خوب در نظر گرفت.
نکتهٔ مهم اینکه به صورت سوال خیلی دقت کنید. مثلا بعضی جاها نوشته No more than three words or a number اما بعضی سوالها no more than two words هستن. دومین نکته اینکه دو جور سوال به صورت کلی تو این بخش هست. سوالهای جای خالی که باید یک یا دو یا سه کلمه توی جای خالی نوشته بشه و سوالهای گزینهای. دستهٔ اول خیلی سادهتره و شما باید عینا، عینا، دقیقا چیزی که میشنوید رو بدون هیچ کم و کاست یا اضافهای توی جای خالی بنویسید. اما دستهٔ دوم درواقع match idea هستند که معمولا synonym دادن و کمی سختترن.
برای حل تستهای listening کتابهای Cambridge، هرچند معمولا همراه کتاب یک CD هم داده میشه که به ازای هر section یک track داره، اما پیشنهاد میکنم که از یوتوب برای گوش دادن به فایل صوتی استفاده کنید (توصیه ارزشمند یکی از دوستان). نکتهٔ مهمی که دربارهٔ listening وجود داره، زمانیه که ابتدای کار داده میشه که به سوالها نگاهی بندازیم. توی section 1 این زمان کافیه اما در section 4 به وضوح کم میاد. نکتهای که هست در پایان هر section زمانی حدود ۳۰ ثانیه برای مرور جوابها داده میشه که سعی کنید مطمئن جواب داده باشید و تو اون ۳۰ ثانیه section بعدی رو مرور کنید. خوبی تمرین کردن از یوتوب بجای تِرکهای CD همراه با کتاب، وجود همین زمانهاست که تو آزمون اصلی هم هستن و اینطوری تستی که میزنید واقعی تر میشه.
طبعا بهتره که بعد از آزمون و نمرهدهی به کمک answer key آخر کتاب، تحلیل کنید و حداقل یکبار فایل صوتی رو با نگاه کردن به transcript مرور کنید. یا اینکه trackهای توی CD رو روی گوشی بریزید و هرزگاهی بجای موسیقی گوش بدید که ذهن آشنا تر بشه. البته شخصا خیلی وقتا حوصلهٔ این کار رو نداشتم. ?
آزمون اصلی اینطوریه که هر section که پخش میشه توی همون دفترچه سوال، جوابها رو مینویسید و در آخر ۱۰ دقیقه زمان داده میشه برای انتقال جوابها به answer sheet. نکتهٔ خیلی مهم که باید توجه کنید اینه که تو آزمون اصلی، پاسخنامه listening و reading رو در یک برگه که پشت و رو چاپ شده میدن، دقت کنید که جوابهای یکی رو بجای دیگری ننویسید.
درک مطلب یا Reading
این بخش هم شبیه Listening باید خیلی تمرین حل کرد و به نظرم به همون شکل معجزهٔ خاصی نداره. کلا توانایی متن خوندن در زمان کوتاه فقط بدرد امتحان نمیخوره و تو زندگی و درس و دانشگاه و … میتونه خیلی مؤثر باشه. پس سعی کنید کلا در زندگی روزمره متنهای طولانی زیاد بخونید. شبکههای اجتماعی علیرغم همهٔ مزایایی که داشتن، ما رو عادت دادن به خوندن متنهای کوتاه و حوصلهٔ متنهای طولانی و کتاب و … رو نداریم و این روی reading آزمون هم تاثیر منفی میگذاره. یک ساعتِ مربوط به این بخش معمولا خیلیها رو خسته میکنه. پس متن زیاد بخونید و تمرین ریدینگ هم زیاد حل کنید. صد البته که تمرینهای اولی که حل میکنید ممکنه ناامید کننده به نظر برسه اما جای نگرانی نیست و مطمئن باشید که بعد از تعداد مناسبی از تست، به شرایط خوبی میرسید.
واضحه که حتما موقع تمرین حل کردن باید زمان بگیرید و در زمان ۱ ساعته حل کنید. هرچند سه متن داده میشه و قاعدتا هر متن ۲۰ دقیقه از وقت رو میگیره، اما چون که متنها به ترتیب از آسون به سخت هستن، معمولا سعی میکردم که برای متن اول ۱۷ دقیقه، متن دوم ۲۰ دقیقه و متن سوم ۲۳ دقیقه بذارم.
تاکتیک کلی که استفاده میکردم اینطوری بود: اول سوالها رو میخوندم و با سوالها آشنا میشدم. بعد از یکی از سوالها که به نظر سادهتر میومد شروع به حل کردن میکردم. سعی میکردم در هر زمان همهٔ سوالها رو تو ذهنم داشته باشم که وقتی یک پاراگراف رو میخونم همزمان مثلا هم match کردن عنوان پاراگراف رو جواب بدم هم سوال true false رو. این روش حل کردن همزمان دو سوال باعث میشد که هم توی ماک و هم توی آزمون اصلی حتی در حد ۵ دقیقه وقت اضافه بیارم!! و بتونم یکی دو سوالی رو که شک داشتم مجددا مرور کنم. و البته در مورد scan و skim، بعضی وقتا جواب میده ولی بعضی وقتا شما یک متن رو کامل بخونی بهینهتره تا یک بار skim کنی یک بار کامل بخونی. به نظرم باید از این روشها هوشمندانه استفاده کرد. مثلا من تو یک تست، دو reading رو از اول تا آخر خوندم و یکی رو کامل با scan کردن تونستم جواب بدم. قطعیتی برای این روشها وجود نداره و باید آمادگی خوندن کامل هر سه متن رو داشت.
بعد از حل و تصحیح کردن از روی answer key، مرور و تحلیل مهمه. مثلا سوالهایی که غلط جواب دادید رو حتما بررسی کنید که سازوکار اصلی اون تایپ سوال دستتون بیاد.
نکتهٔ مهمی که هست اینه که برخلاف بخش listening، هیچ وقت اضافهای در پایان برای انتقال جوابها از دفترچه سوال به answer sheet در نظر گرفته نشده پس حتما در حین حل کردن مثلا بازای هر چند سوال، انتقال به پاسخنامه رو انجام بدید.
مهارت نوشتاری یا Writing
و اما سختترین بخش IELTS، جایی که باید به نوعی perfect نوشت، به دور از چرت و پرت گویی و غلطهای گرامر. دوستی رو میشناسم که بعد از چهار بار آزمون دادن و کسب نمرههای تقریبا ۹ در reading و listening و ۸ speaking، اما همچنان میخواد برای بار پنجم آزمون بده شاید بتونه writing بالاتری از ۶ حال حاضرش بگیره. نمیخوام بترسونمتون اونقدر هم وحشتناک نیست البته، اما منظورم جدی گرفتن این قسمته. همونطور که توی مقدمه گفتم، اواخر مرداد یک آزمون آزمایشی دادم با این نمرات: Listening و Speaking هفت، reading شش و نیم و writing پنج. و این باعث شد که بیشتر تمرکزم در مطالعه برای حل کردن writing و گرفتن حداقل ۶ یا حالت خوشبینانه ۷ برای این بخش باشه و توی دو سه تا کلاس برای این کار شرکت کردم.
رایتینگ آیلتس دو قسمت داره، در task 1 آکادمیک باید یک تصویر رو تو بیش از ۱۵۰ کلمه report کنید و در task 2 باید راجع به یک موضوع مباحثهای ۲۵۰ کلمه و بیشتر بنویسید. نکته قابل توجه اینکه هرچند دو task هرکدوم جداگانه از ۹ نمرهدهی میشن، اما نمره task2 ضریب ۲ داره و ارزشمندتر از task1 هست. هر دو تسک برگههای Band Descriptor جداگانه دارن که حتما دانلود کنید و بخونید که بدونید در چه زمانی میتونید مثلا نمره ۷ از تسک ۱ بگیرید. برای این بخش ۶۰ دقیقه زمان در نظر گرفته شده که پیشنهاد میشه ۲۰ دقیقه صرف تسک۱ و ۴۰ دقیقه صرف تسک۲ بشه. من معمولا از هر بخش چند دقیقه اول رو به ایدهپردازی و یکی دو دقیقه آخر هم به مرور و خوندن دوباره برای کاهش غلطهای گرامری مثل s سوم شخص اختصاص میدادم. بعضیها میگن که اول task 2 رو بنویسیم چون مهمتره که وقت کم نیاریم که من ترجیحم بر حفظ ترتیب خود آزمون بود.
عمیقا تاکید میکنم که answer sheet مربوط رو چاپ کنید و توی اون تمرین رو بنویسید. اینطوری بعد از مدتی میدونید سر خط چندم از برگه ۱۵۰ یا ۲۵۰ کلمه رو رد کردید.
نکتهای که باید تاکید کنم اینه که توی writing نمیشه قطعی گفت که متن باید به فلان ساختار نوشته بشه و مواردی که میگم روشهاییه که خودم استفاده کردم و تاکیدی ندارم.
خُب اول بریم سراغ Writing Task 1 Academic
اول از تسک۱ بگم، حتما با انواع سوالاتی که میاد آشنایی پیدا کنید و sample بخونید. انواع سوالات این بخش به زبون ساده تصاویری هستند مثل نمودار خطی یا line graph، نمودار میلهای یا bar chart، نمودار دایرهای یا pie chart، جدول یا table، نقشه یا map و درنهایت diagram یا یک تصویر شامل اطلاعات مثل فرایند چرخه آب که توی کتاب علوم ابتدایی داشتیم. تقریبا میشه گفت که برخورد با line graph، bar chart، pie chart و table شبیه هم هست و شاید اینطوری بشه به صورت کلی سه دسته برای این تسک دید. تسک ۱ به شرط آشنایی با انواع سوال و مطالعه sample راحت تره.
پاراگراف بندی و organize کردن report خیلی مهمه. اغلب دو یا سه دقیقه به فکر کردن راجع به تصویر داده شده میگذروندم و بعد شروع به نوشتن میکردم. این کار خیلی مهمه چون تعیین نقاط حساس و مواردی که باید گفته بشه و تامین کنندهٔ نمره Task Achievement این بخشه. پس شدیدا پیشنهاد میکنم که از لحظه اول شروع به نوشتن نکنید و حتما استراتژی نوشتن و پاراگراف بندی رو قبل از شروع تعیین کرده باشید.
من پاراگراف اول رو برای بازگو کردن سوال و نمای کلی مینوشتم. باید یکی دو جمله اول صرف بازگو کردن صورت سوال بشه. برای این بخش لزوما سعی نکنید هر چیزی رو synonym بگید، مثلا diagram رو همون diagram بنویسید. ساختارهای گرامر خوبی برای این بخش بسته به انواع سوالها میتونید توی sampleهای خود کتابهای Cambridge پیدا کنید. بعد از این بعضی افراد در یک پاراگراف جداگانه، اما من مثل خیلیها در ادامه همون بازگو کردن سوال، نمای کلی متن رو مینویسم یعنی یک overall. تو این یکی دو جمله برای overall نباید عدد بکار برد و باید به طور کلی گفت که چه اتفاقی افتاده که این هم باز بسته به نوع سوال میتونه فرق کنه. بعضی افراد پاراگراف overall رو در انتها مینویسن که من ترجیحم به ابتدا نوشته. دقت کنید که توی task 1 هیچ conclusionای نداریم و overall رو با نتیجهگیری task 2 اشتباه نگیرید.
خوب بعد نوبت به bodyها میرسه. همونطور که گفتم organize کردن متن مهمه و بخصوص اینجا کمی باید سلیقه بخرج داد. مثلا در یک نمودار خطی، تولید CO2 در ۵ کشور اروپایی طی ۱۰ سال اومده که دوتاشون نزولی بودن سهتاشون صعودی. خوب مثلا میشه یک پاراگراف برای صعودیها نوشت یکی برای نزولیها. یا مثلا تو یک pie chart تولیدات صادراتی ۵ کشور مطرح شدن که دو کشور تولید قالبشون محصولات کشاورزیه و بقیه متنوع هستن، خوب مثلا یک پاراگراف بندی مناسب میتونه تفکیک بر اساس کشاورزی محور بودن باشه. البته بعضی موارد کار آسون میشه مثلا یک سوال که یک نمودار خطی داده و یک pie chart خوب به راحتی تو یک پاراگراف line graph و در دومی pie chart رو توصیف میکنیم.
در حین خوندن sampleها، سعی کنید ساختارهای جملات خوب رو بدست بیارید و به یک ساختار ویژهٔ خودتون برای هر نوع از سوال برسید. لغتهای مناسب و جملات توصیفی مناسب هم از خوندن sample و سرچ زدن توی اینترنت بدست میاد.
من برای این موضوع در یک کارگاه چهار جلسهای مؤسسه آفرینش شرکت کردم که هم ذهنیت خوبی بهم داد و هم اینکه اعتماد بنفسمو برای مواجهه با انواع سوال بهتر کرد. همینطور یک گروه تلگرامی پیدا کرده بودم که دو هفته یک بار موضوع task 1 میگذاشت و نمره میداد (رایگان) که از مدیریتش ممنونم و لینکش در حال حاضر اینه:
https://t.me/joinchat/BAGfD05rxs6LkE_jRHN5tA
نوبتی هم که باشه نوبت میرسه به Writing Task 2
خوب همونطور که گفتم این بخش در نمره رایتینگ ضریب ۲ داره. حتما Band Descriptor مربوط به این بخش رو مطالعه کنید. پلکانی بودن Band Descriptor رو حتما در نظر داشته باشید یعنی فرض کنید شما از یک گرامر خفن مثل mixed-condition type 2 استفاده کردید اما چندین بار معلوم و مجهول یا s سوم شخص رو اشتباه نوشتید. شما در این حالت یک نردبون ساختید که پله ۸ و ۹ رو داره اما پله ۵ و ۶ رو نداره برای همین نمرتون میشه ۴ یا ۵. از پایین به بالا بودن نمرهدهی رو در نظر داشته باشید یعنی تا مشخصات یک نمره رو نداشته باشید هرچند از ویژگیهای نمرات بالاتر در متن باشه اما فایده نداره.
به طور کلی چهار نوع سوال تو این بخش مطرح میشه. تو همه این صورت این سوالها یکسری ایده گفته شده اما نوع سوال با جمله آخر صورت سوال که order نام داره معلوم میشه. مثلا Discuss both views and give your opinion، to what extend do you agree or disagree، Do the advantages overcome disadvantages یا why this problem happens? What is your solution که به ترتیب به سوالهای Discuss، Agree/Disagree، Advantage/Disadvantage و Cause & Solution معروفن. یک نوع پنجمی هم هست که ممکنه ترکیبی از اینا باشه. به نوعی میشه گفت هر مورد ویژگیهای خاص خودش رو داره و در این بین brain storm کردن موضوع خیلی مهمه. برای اینکه ذهنتون باز بشه یک PDF نوشته خانم لیز بود که کلی ایده برای موضوعات مختلف نوشته بود. کلا سعی کنید ذهنتون پویا باشه چون باید یک پدیده رو بدرستی و منطقی نقد و استدلال کنید.
اولین مورد از ستونهای Band Descriptor مربوط به Task Response یا به اختصار TR میشه که خیلی مهمه و به نوعی مهمترین بخش نوشتنه. اگه این بخش خوب نوشته نشه نمره کلی خراب میشه. این یعنی نباید به هیچ عنوان off-topic بشید. اگه جایی از متن از موضوع خارج بشید، مصحح اون قسمت از متن رو خط میزنه و اینطوری تعداد کلمات متن از ۲۵۰ کمتر میشه و نمره lexical سقوط میکنه. با حذف اون قسمت نمره Coherence & Cohesion هم بشدت پایین میاد و بخشی از گرامر هم به سرنوشت مشابهی دچار میشه. بنابراین دقت کنید که صورت سوال چی خواسته و همونو بنویسید نه بیشتر و نه کمتر. نکته مهم دیگه در این قسمت اینه که مطالب بیپایه و اساس و fake ننویسم و آب به نوشته نبندیم. این مسئله شدت نیاز به Brain Storm رو محرز میکنه. من اغلب ۵ دقیقه اول رو به brain storm و اینکه میخوام چی بنویسم و چه ایدههایی میشه مطرح کرد صرف میکردم. مطلب fake مثل آمارهای ساختگی و یا فرضیاتی که ملموس نیستن اصلا نسازید. موضوعات انقدری عمومی هستن که بشه با شرح دادنهای واقعی و منطقی به اونها پرداخت.
بخش دوم Band Descriptor مربوط به Coherence & Cohesion یا به اختصار CC میشه، پاراگراف بندی در اینجا خیلی مهمه. خوب پاراگراف اول که introduction هست و بازگو کردن عنوان سوال و بیان مختصر order تو این بخش قرار میگیره. یکی از مهمترین مخاطرههای این قسمت استفاده از کلیشههاست. مثلا this essay will discuss both views یا this is an controversial issue. کلا هر جملهای که عینا شما بتونید توی یک نوشته دیگه بکار ببرید و هر عبارتی که متداول باشه کلیشه حساب میشه و تا جای ممکن پرهیز کنید. خودتون رو جای examinerای بگذارید که در روز ۱۰۰ رایتینگ تصحیح میکنه و از این تعداد ۷۰ مورد متن رو با … is a controversial issue شروع کردن. سعی کنید introduction کاملا نوشته خودتون باشه و از کلیشههای متداول استفاده نکنید. البته بعد از مدتی به ساختار نوشتن خودتون (کلیشهٔ شخصی) میرسید که اون مشکلی نداره. همچنین اگه خواسته شده که نظرتون رو بگید اینجا حتما به وضوح قید کنید.
اما body paragraphها. من معمولا برای cause & solution یک پاراگرف به cause و یکی به solution اختصاص میدادم. برای بقیه موارد هم دو پاراگراف مینوشتم که یکی که موافق بودم رو سنگینتر مینوشم و تو اون یکی خودم رو کامل جای هوادارن اون دیدگاه که موافقش نبودم میگذاشتم و قضیه رو از اون جهت باز میکردم.و برای conclusion هم، میگن بهترین کار بازگو کردن مقدمه هست.
در مورد lexical resources یا LR هم باید بگم که علاوه بر نکاتی که در بخش اول این فایل نوشتم، موضوع topic-based vocabulary خیلی مهمه. کلا شاید ۱۰ مورد موضوع کلی توی رایتینگ هست. موضوعاتی مثل سیاست، محیط زیست، آموزش، فناوری، قوانین و … که آشنایی با لغتها، collocationها و صفتهای تخصصی این موضوعات میتونه خیلی کمک کنه. برای این کار هرزگاهی لغتهای یک بخش رو سرچ میزدم و اونهایی که آشناتر بودن رو سعی میکردم بخاطر بسپارم. همینطوری تعداد compound adjective یا collocation هم میتونید یادبگیرید که خیلی سطح کار رو بالا میبره. برای گرامر هم توی اینترنت سرچ میزدم و البته یک کلاس رایتینگ تسک ۲ به مدت ۶ جلسه در آفرینش رفتم که اونجا هم مطالب خیلی خوبی برای همهٔ بخشها ،منجمله گرامر، گفته شد.
بعد از این جزئیات، توصیه اولم اینه که سعی کنید ساده بنویسید. من رایتینگهای خیلی از دوستانم رو که میدیدم، بخصوص در جریان کارگاه شش جلسهای تسک۲ که رفتم، اکثرا پیچیدگیهای خاصی در متن ایجاد میکنن که متن رو ناخوانا میکنه. یعنی باید به نویسنده بگی که به فارسی توضیح بده که اینی که نوشتی یعنی چی. سعی کنید اول ساده بنویسید بدون گرامرهای عجیب و غریب بعد کم کم گرامرها و جملههای compound اضافه کنید. این خیلی مهمه. اول ساده نوشتن رو یادبگیریم بعد کم کم توسعه بدیم در غیر این صورت با توجه به نمرهدهی پلکانی از پایین به بالا که گفتم، نمره بشدت پایین میاد. همینطور به زور سعی نکنیم که یک ساختار گرامری رو توی متن فرو کنیم. مثلا یک جملهٔ الکی بنویسم که فقط double comparative رو استفاده کردم باشم. یا بدون نیاز واقعی inversion بزنیم. همینطور سعی کنید جملاتتون اندازه منطقی داشته باشه. در یک زمانی متوجه شدم که من بعضی جملاتی که مینویسم سه چهار خط میشن و خوب این متن رو ناخوانا میکنه.
یکی از مشکلات تمرین کردن writing و speaking اینه که برخلاف دو مهارت اول، شما نمیتونید خودتون ارزیابی دقیقی داشته باشید و قاعدتا حتما باید examiner باشه که تصحیح کنه. برخی سایتها خدماتی میدن که فایل رایتینگ رو براشون بفرستید و در قبال هزینهای تصحیح میکنن که من استفاده نکردم. اما خوشبختانه مؤسسه آفرینش دو گروه داره که هفتهای دو موضوع برای writing task 2 و speaking part 2 میگذاره و نمره کلی میده بدون جزئیات که خیلی عالیه و باعث شد که من حداقل هفتهای دو بار رایتینگ بنویسم. لینک گروهها رو میتونید از اینجا پیدا کنید:
علاوه بر این خودتون هم میتونید تصحیح کنید. من معمولا یک روز بعد از رایتینگی که مینوشتم بر میگشتم و دوباره میخوندمش. خیلی از غلطها رو اینطوری میشه دید مثل غلطهای متداول simple grammar. همچنین با تایپ کردن متن و استفاده از سایت Grammarly.com هم باز اشتباههایی رو در میوردم. این خوندنهای مجدد کمک میکرد به اینکه لغتهایی که زیاد تکرار میکنم مثل many، people، goods، support و … رو هم متوجه بشم و برای اونها دنبال synonym بگردم. البته در بکاربردن synonym دقت کنید مثلا هرجا بجای people نمیشه نوشت taxpayers.
در کل برای بخش writing هیچ چیز مثل نوشتن واقعی و مکرر نمیتونه کمک کننده باشه. برای زندگی واقعی آدم هم خوبه. ذهن رو پویا میکنه چرا که هر موضوعی رو باید از جنبههای مختلف بررسی کرد.
مهارت گفتاری یا Speaking
اما بین سایر بخشها من این بخش رو خیلی دوست داشتم. آزمون speaking معمولا در یک روز دیگه برگزار میشه و کمتر از ۱۵ دقیقه زمان میبره. همونطور که میدونید این بخش از آزمون در قالب سه part برگزار میشه که part 1 سوالهای آشنا هستن. من سه ماک دادم به همراه آزمون اصلی که در هر چهار مورد part 1 با سوال do you work or study شروع شد. تو part 1 جوابهاتون کوتاه نباشه اما خیلی هم طولانی نشه. معمولا در سه چهار جمله میگفتم.
برای part 2، اول یک دقیقه وقت میده که brain storm کنیم، تو این تایم، خطوط کلی و لغتای بدردبخور رو با دستخط پزشکگونه و نسخهطوری مینوشتم و بعد صحبت میکردم. حتما Band Descriptor این مهارت رو بخونید. خوشبختانه ستونی به نام Task Response وجود نداره. البته به معنی این نیست که بشه کامل off-topic شد چون CC رو خراب میکنه ولی مثل writing حساسیت وجود نداره.
درنهایت part 3 که سوالهایی مرتبط با حوزهٔ part 2 و کمی مباحثهای تر میشه و باید به سوالها جوابهایی نه چندان طولانی اما مبسوط داد.
برای این مهارت من کتاب actual speaking رو کمی تا قسمتی مطالعه کردم. همینطور course آنلاینی که روی سایت edx.org برای آیلتس هست هم مطالب خوبی داره. اغلب تستها رو با کمک نبود task response سفت و سخت به بحثهایی که توش مسلطتر بودم میبردم. مثلا هرچیزی میگفت ربطش میدادم به Artificial Intelligence. مثلا میگه یک هدیه رو شرح بده من میگفتم یک autonomous vehicle از شرکت تسلا موتورز هدیه گرفتم که درش هوش مصنوعی بکار رفته و هوش مصنوعی آینده بشره. مثلا میگفت یک سفر رو شرح بده من میگفتم چند سال پیش با دوستم به یک international conference on Artificial Intelligence رفتم و اونجا فلان وقایع مربوط به هوش مصنوعی برام رخ داد که سفر رو خاطره انگیز کرد و خوشحالم چون هوش مصنوعی آینده بشره. مثلا موضوع اگه راجع به نگهداری حیوانات بود من میگفتم نباید نگهداری کنیم چون میشه با هوش مصنوعی شبیهسازی انجام داد و از این چرت و پرتها :)). مهمترین موضوع تو speaking توانایی شما در صحبت کردن بدون وقفه و بدون غلط و شاخ و برگ دادن به موضوعه. من معمولا مشکلم این بود که ۲ دقیقه برای صحبت کردنم کم میومد :)). البته به معنی این نیست که واقعا مفاهیمی رو ادعا و مطرح کنم که make sense نمیکنن.
همچنین در speaking برای lexical موضوع idiomatic language مطرح میشه، یعنی باید تعداد اصلاح محاورهای بلد باشید. من یک تعداد مثل social butterfly، be over the moon و چندتای دیگه حفظ کرده بودم که همه جا بکار میبردم. مثلا میگفت یک هدیه که گرفتی که ربط دادنش به هوشمصنوعی رو گفتم، میگفتم یکی از دوستانم که خیلی kind و social butterfly هست اونو دید و خوشحال شد و he was over the moon.
بحث خیلی مهم تلفظ یا pronunciation
اما نوبتی هم باشه نوبت pronunciation هست. حتما سعی کنید IPA یا همون فونتیک رو یاد بگیرید و تلفظها رو بتونید بخونید. از روی ممرایز هم که کار میکنید به تلفظ دقت کنید. اگه شک دارید حتما توی Longman و گوگل چک کنید. از خوندن قیدهای مختوم به ally به این صورت که میگم خودداری کنید. مثلا systematically رو بجای سیستمتیکلی، سیستمتیکااااااااالی تلفظ نکنید. از همه مهمتر به استرسها توجه داشته باشید .شاید تا حالا فیلم آموزشی انگلیسی با لهجهٔ هندی دیدید. برای من سوال شد حالا که هندیها لهجشون این شکلیه، لهجهٔ ایرانیهایی که انگلیسی صحبت میکنن چه ویژگی داره. جوابی که بهش رسیدم یکنواختی بود. لهجهای که به طور معمول برای زبان فارسی در بیشتر نقاط کشور استفاده میشه، هیچ بالا و پایین (intonation) یا استرسی نداره. همین شیوهٔ آواییِ صبحت کردن به انگلیسی حرف زدنمون هم کشیده میشه. استرس کلمات، استرس جمله و intonation خیلی مهم هستن. مثلا American people رو حالت عادی تلفظ کنید. حالا حرف m از American و p اول از people رو محکمتر تلفظ کنید. به وضوح میبینید که صحبت کردن با رعایت استرسها خیلی زیباتر میشه. استرس توی جمله منظور از مهمترین کلمه جمله هست که برخی موارد باید برای بیان اهمیت منظور محکمتر تلفظ بشه. Intonation هم یعنی باید آهنگ گفتن جلمه بسته به نوع مثل خبری، سوالی yes/no یا wh و … بالارونده یا پایینرونده باشه. یک سرچ هم راجع به اشتباههای رایج بزنید تا مثلا iron رو بجای آیِرن، آیرُن نخونید.
چطور برای speaking تمرین کنیم؟
درباره تمرین کردن این بخش، خوب مثل writing مشکل کیفی بودن نمرهدهی وجود داره. گروه تلگرام آفرینش هفتهای دو موضوع part 2 میذاره که واقعا عالیه و حتما سعی کنید که برای هر موضوع دو دقیقه رکورد انجام بدید و بفرستید. رکورد کردن خیلی میتونه مثمر ثمر باشه. این نکته رو بگم که به نظر من صحبت کردن با examiner خیلی سادهتر از رکورد کردن روی تلگرامه. اولین بار که میخواستم دو دقیقه رکورد کنم و توی گروه آفرینش بذارم، حدود ۲ ساعت تلاش کردم و نتونستم ۲ دقیقه بدون وقفه صحبت کنم. اما بعد از مدتی کم کم natural شد و مثل اینکه میخوام فارسی برای کسی voice بفرستم، رکورد میکردم. علاوه بر این رکورد کردن این خوبی رو داره که بعدش گوش میدید و مثلا اوایل میبینید که در تعریف خاطرهٔ یک سفر در زمان گذشته، سوار بر ماشین زمان شدید و یهو افعال حال ساده و حال استمراری استفاده کردید. علاوه بر این امکان فرستادن به دوستانتون برای بررسی سطحتون در speaking هم مهیا میشه.
علاوه بر این یک کانال «تجربیات داوطلبان» هم در مجموعهٔ کانالهای آفرینش هست که حتما بخونید و کلی موضوع از آزمونهای اخیر درش میشه پیدا کرد که برای باز شدن ذهن و آماده سازی موضوع خیلی خوب و مفیده.
بجز رکورد کردن، احتمالا اگه خوب بگردید در شهرتون میتونید جلسات free talk پیدا کنید و دور هم صحبت کنید. واقعا speaking بجز با صحبت کردن تقویت نمیشه. البته زیرساخت میخواد مثل مطالعهٔ لغت و … اما این زیرساختها، مهارت رو به شکل passive ایجاد میکنن که شما نیاز دارید تا با صحبتکردنهای واقعی با دوستان به صورت صوتی یا حضوری، چرخه یادگیری رو تکمیل کنید.
بخش سوم: نکات جانبی
خوب تا همینجا متن خیلی طولانی شد. قطعا اگه تا اینجا اومدید خیلی خوشحالم و براتون آرزوی بهترین نمره در آیلتس رو دارم. در این بخش به مباحثی مثل دورههای آموزشی، آزمونهای آزمایشی و سنترهای برگزاری میپردازم و آخرین نکاتم رو میگم. من بعد از مدتی self-study یک آزمون آزمایشی (ماک) ثبت نام کردم که نقاط ضعفم رو ببینم. بعد از اون نسبت به شرکت تو کلاس تصمیم گرفتم. برای همین به همین ترتیب برای شما شرح میدم.
آزمون آزمایشی یا ماک
خوشبختانه با توجه به گرون قیمت بودن امتحان اصلی و اینکه آزمون اصلی هیچ فیدبک و توصیهای در کارنامه به همراه نداره، در تهران و بعضی شهرها تعداد زیادی از موسسات، آزمون ماک برگزار میکنن که همراه با با فیدبک و شرایط شبیه به آزمون اصلیه. من جمعا سه بار تو موسسات آفرینش، بیانبرتر و عصر دین و دانش ماک دادم.
آفرینش از همه قیمت کمتری داره (حدود ۱۴۰ تومن) و به نظرم در کل بهترین برگزار کننده بود. نحوه زمانبندی مثل دادن آزمون speaking چند روز قبل از کتبی هم خیلی خوب بود. علاوه بر این نتایج در زمان نسبتا مناسبی (چهار روز بعد از کتبی) به همراه تحلیلها اومد. اسکن answer sheetها رو هم گذاشته بود که خیلی مهمه به نظرم. یک سری دادهٔ آماری هم از وضعیت پاسخگوییم و نقاط ضعفم چند روز بعد گذاشت و در کل رضایت بخش بود. با دادن آزمون ماک آفرینش و نمره ۶.۵ که گرفتم، امکان ثبت نام تو همهٔ دورههای آموزشی رو برام فراهم کردند. مهمترین بدی ماک آفرینش اینه که خیلی زود پر میشه و مثلا من برای شرکت کردن در آزمونی در اواخر خرداد، تقریبا ۱.۵ ماه زودتر باید ثبت نام میکردم. نتایج من از ماک آفرینش این بود: L:7، R:6.5، W:5 و S:7.
بیانبرتر راضی کننده نبود. شرایط برگزاری خوب بود و قیمتش هم (حدود ۱۵۰) قابل قبول بود نسبتا اما از کارنامه و فیدبکهایی که داد راضی نبودم. مثلا ممتحن writing با دستخطی پزشکگونه کامنت گذاشته بود که اصلا نمیتونستم بخونم چی نوشته. البته زمان اعلام نتایجش خوب بود و دو روز بعد از کتبی کارنامه و تحلیلها روی سایت مؤسسه در دسترس بود. نتایج من از ماک بیانبرتر این بود: L:7، R:6.5، W:5 و S:7.5.
عصر دین و دانش رو بخاطر اینکه تجربه سنتر اصلی رو داشته باشم انتخاب کردم. شرایط برگزاری خوب بود و مثل آفرینش هم نیاز نبود از ۲ ماه قبل ثبت نام کنم. تقریبا میشه گفت حتی تا روز شنبه میشه برای آزمونی که جمعه برگزار میشه ثبت نام کرد. البته قیمتش نسبت به بقیه بالاتر بود (حدود ۲۵۰ هزار تومن). کارنامهٔ listening و reading که داد راضی کننده نبود، انتظار داشتم اسکن پاسخنامهٔ خودم رو بذاره در عوض یک PDF فارسی راست به چپ شده ایمیل کرد. اما ساختار ماک عصردینودانش اینطوریه که چند روز بعد از کتبی، نوبت speaking میشه و بعد از speaking، همونجا برگه writing رو تصحیح میکنه و فیدبک و مشاوره میده که خیلی خوب بود از این جهت که میشد با examiner بحث کرد و ابهامات رو زدود. اما زمان اعلام نتایجش هم راضی کننده نبود و حدود ۸ روز بعد نتایج کامل رو اعلام کردن. نتایج من از ماک عصر دین و دانش این بود: L:7.5، R:7، W:5.5 و S:6.5.
دوره های آموزشی
چند سال پیش و زمانی که دانشجو بودم، به صورت ترمیک در کلاسی در آموزشگاه ایزدان در بروجرد شرکت کرده بودم که منابع آیلتس در اونجا تدریس میشد و استاد بسیار خوب و دلسوزی داشت و در یک کلام بگم که کلا اونجا با آیلتس آشنا شدم. بنابراین کلاس ترمیک رو برای کسی که وقت داره و از آزمون فاصله زیادی داری پیشنهاد میکنم.
بعد از اولین ماک، به این نتیجه رسیدم که باید در writing کسی به من کمک بده و تنهایی از پس افزایش نمره برنمیام. برای همین دنبال کلاس گشتم. مثلا سفیر آیلتس به من پیشنهاد یک دوره ترمیک سهماهه هفتهای سهجلسه و هر جلسه سه ساعت کرد که خوب صرفنظر از هزینهٔ کلاس، هزینهٔ رفت و آمد و اینکه شاغل بودم قضیه رو منتفی میکرد و الان هم که فکرشو میکنم خوشحالم که نرفتم و چنین وقتی رو صرف نکردم. در عوض آفرینش کارگاههای خوبی داشت. اول یک کارگاه common mistakes یک روزه که جمعه بود شرکت کردم و خیلی خوشم اومد. بعد از اون یک کارگاه چهار جلسهای برای writing task 1 و یک کارگاه شش جلسهای برای writing task2 شرکت کردم که واقعا مفید بودن. البته نباید از یک کارگاه عمومی انتظار معجزه داشت اما واقعا سطح نوشتن و بینشم به نوشتن رو ارتقا داد.
پس به طور خلاصه، انتخاب کلاس ترمیک یا کارگاه(workshop) یا خصوصی یا … کاملا بستگی به سطح خود فرد و تواناییش برای صرف وقت و هزینه داره.
آزمون اصلی و سنتر
در تهران چند مرکز برگزاری مثل ایرسافام، آیلتس تهران، دانشگاه آزاد، عصر دین و دانش و چند مرکز جانبی مثل پروشات هست. تا جایی که تحقیق کردم به سه دلیل عصر دین و دانش رو انتخاب کردم. اول اینکه تقریبا با فاصله کمتر از دو هفته میشه برای آزمون ثبت نام کرد. حتی در برخی موارد میشه با فاصله ۸ روز ثبت نام کرد و هر هفته هم آزمون برگزار میشه. دوم اینکه اجازه بردن اتود میده. واقعا نوشتن با مداد برای من زجر آوره و این قضیه پوئن مثبتی حساب میشد. سوم اینکه آزمون ماک و اصلی در یکجا برگزار میشه و این باعث میشه شما به اندازهٔ یک آزمون ماک، فرصت بیشتری برای تست کردن مسیر تردد و فضای آزمون اصلی داشته باشید. وضعیت هدفونها و برگزاری و برخورد examiner آزمون speaking و … هم قابل قبول بود و نکتهٔ خاصی ندارم که بگم.
یک خوبی هم بعدا دیدم اون هم این بود که از سایر مراکز زودتر نتیجه رو اعلام میکنه. معمولا شنبه که امتحان برگزار میشه، چهارشنبه هفتهٔ بعدش ساعت ۹ شب پیامک عصر دین و دانش میاد که برای بقیه مراکز این پیامک موکول به پنجشنبه و جمعه میشه.
یک تجربهٔ خاص
روز آزمون حتما آب و هوا رو چک کنید. من برای روز آزمون برنامه داشتم که برای حفظ انرژی با اسنپ یا تپسی به محل برگزاری (پارک ساعی) برم و از حمل و نقل عمومی استفاده نکنم. از شب قبل بارون شروع شد و خوب تصورم این بود که تا صبح بند میاد. صبح زود هم که بیدار بودم دیدم داره میباره اما به اشتباه زودتر در نیومدم. وقتی که درومدم هیچ ماشینی درخواستم رو قبول نمیکرد و وقتی هم که قبول کردن تقریبا دیر بود. بارون بشدت میبارید و ترافیک وحشتناک بود. امیدم برای رسیدن به آزمون رو تقریبا از دست دادم اما با خودم گفتم که اگه آزمون و هزینهای که متحمل شده بودم از دست رفت، حداقل اعصابم رو از دست ندم و سعی کردم آرامشم رو حفظ کنم. علاوه بر این با خودم گفتم فرض کن معجزهای بشه و سر موقع برسی، حداقل اعصابت آروم باشه و کارایی مورد نیازم برای آزمون افت نکنه. خوشبختانه با مهارت راننده، معجزه شد و چند دقیقه قبل از شروع آزمون رسیدم و توی listening و reading و writing task1 عملکرد خوبی داشتم اما به task 2 که رسیدم انرژیم انگار خالی شده بود و ذهنم کار نمیکرد برای همین task 2 رو خیلی نتونستم قوی بنویسم.
پس خلاصه پیشنهاد میکنم حتما روز قبل از آزمون آب و هوا رو چک کنید و به اندازهٔ کافی زود از خونه خارج بشید.
بخش nام: حرف آخر
به نظرم یکی از بهترین انواع سرمایهگذاری، سرمایهگذاری روی «خود» هست. صرفنظر از هدف خوندن، مطالعه برای آيلتس یکی از کمریسکترین سرمایهگذاریهای روی «خود» تو زمانیه که واقعا بدون بلد بدون این زبان، بِروز موندن در حوزههای کاری و حتی برخی جنبههای زندگی در یک کشور فارسی زبان هم میتونه دچار خلل بشه.
از طرفی واقعا مهارتهای که نیاز هستند در زندگی عادی هم به درد میخورن. مثلا توانایی خوندن متنهای طولانی و تخصصی یا writing که هر موضوعش کلی خلاقیت آدم رو به چالش میکشه و مثل یک انشا که شاید سالهاست از نوشتن دور بودیم، لذت بخش و دوست داشتنیه.
امیدوارم که مطالبی که گفتم به دردتون بخوره. از مسیر مطالعه برای آیلتس لذت ببرید و براتون آرزوی ۹ و بالاتر :)) رو دارم.
اهل همرسانی و share کردن باشیم
[1] Jon Snow: What did father use to say? Everything before the word "but" is horse shit. [2] [http://panevis.ir/](https://web.archive.org/web/20220207213225/http://panevis.ir/)